صدراصدرا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 26 روز سن داره

صدرا کوچولو

تولدی دوباره

سلام پسر قشنگم پنجشنبه١٧ اسفند  مامان با دوستای نینی سایتیش یه تولد دسته جمعی برای شما فرشته های اسفند نود گرفتیم و خیلی خیلی خیلی خوش گذشت اولین بار بود که همه همدیگرو میدیدیم همچنین شما کوچولو هارو که همیشه فقط عسکاتون دیده بودیم ولی در کل همه چی عالی و از او عالی تر شما فرشته ها و مامانای گل بودن وجای اونایی که نتونسته بودن بیان خیلی خالی بود حالا چند تا عکس از اون مراسم به یاد موندنی     این ریسه عکساتون بود که خاله ازاده مهربون براتون درست کرده بود دستشون درد نکنه اینم کیک خوشمزه تولد و اینم باباها       ...
19 اسفند 1391

پسره قند عسلم راه افتاد

سلام عزیز دلممممممممممم پسر گل مامان امروز سه قدم برداشت هوراااااااااااااااااااا دقیقا پنج روز قبل از تولدت خونه مامانی بودیم که دیدیم شما دستتو ول کردی و خودت وایستادی و داری میخندی کلی ذوق کرده بودی فدات بشم من فردای تولدتم که خودت دستتو زدی به زانوت و خودکفا بلند شدی  و دوباره کلی ذوق کردی و امروز در یک سال و سه روزگی پسر قشنگ مامان سه قدم برداشت هورااااااااااااااااا البته با کلی ترس و لرز چون زودی خوردی زمین ولی چون خوشت اومده بود بازم دستتو زدی به زانوت و بلند شدی الهی مامان قربونت بره که دیگه داری اولین قدمای زندگیت و برمیاری مامان برات ارزو میکنه که قدمات همیشه اول در راه رضای خدا باشه و بعدش در راه موفقیت تو...
16 اسفند 1391

تولدت مبارک نفس مامان

تولدت مبارک موش کوچولوی مامان امیدوارم صد ساله بشی عزیزترینم یک سال از به این دنیا اومدنت میگذره و یک ساله که خانواده ما شده سه نفر یک ساله که منو بابایی داریم به نام مامان و بابای صدرا همه جا نامیده میشیم یک ساله که کوچولوی مهربون من زندگی من و باباش و شیرین تر کرده و یه نور خاصی به زندگیمون بخشیده امیدوارم همیشه همیشه موفق باشی پسر قشنگم هرچی فکر میکنم نمیتونم تمام احساسم و برات بنویسم واقعا کم میارم تو نوشتن فقط فقط همینو بگم که تو همه زندگی من و بابایی و بدونه تو هیچ چیز برای ما معنا نداره       الهی صد و بیست ساله بشی نفسم   مامان جونم برات یه تو...
13 اسفند 1391
1